تو را میبرند

 

 

تورا میبرند وتو لبخند میزنی............... تورا با تمام غمهایت......... غمهایی که من میشناختم ودوست میداشتم زندگی هیچ نیست اندوخته ی بیدوام لحظه هاست......پشت شهر برف که شهر پر رنج زمان ماست دست مرا که پر از بذر آرزوست هنوز به دست دیگری میدهند  وتو لبخند میزنی زندگی هیچ نیست اندوخته ی بیدوام لحظه هاست ...........تو خواهی گریست یک لحظه یک شب یک روز................... به آنجا که هیچ نیست نگاه می کنی و خواهی گرست آرام آرام عمیق عمیق............

نظرات 2 + ارسال نظر
وحید چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ق.ظ http://www.waheed.blogsky.com

سلام !
یه شعر تازه گذاشتم تو وبلاگم .... بیا و نظرت را در باره اش بگو... و ... من وبلاگم را هر دو روز بعد آپ میکنم.... بای بای ... دوست خوبم

وحید شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:16 ق.ظ http://www.waheed.blogsky.com

ممنون که بهم سر زدی...... اسم تو هم زیبا هست... تو چند روز بعد آپ میکنی؟...هر وقت آپدیت کردی منو خبرکن.... بازم بهم سر بزن.... بای بای...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد