دختر

می گه : خداوند لبخند زد و از لبخند او دختر آفریده شد . لبخند زیبای خداوند روزت مبارک ...
غمم میگیرد . برایش می نویسم: مرسی عزیزم ...اما به او هم تبریک نمی گویم متقابلا ....!
من تنها شنیدم که امروز را نام گذاشته اند به نام دختر .یک روز به نام من ...
ممنونم . ممنونم که با تمام اینکه من را .جنسیتم را . بودنم را . هویتم را می کوبید در این گونه جامعه ایی و جهانی . و من را یک "کنیز" آینده می بینید و ضعیفه و هر حرف دیگری کنارش یک روز را هم برای من نام نهاده ایید . به مناسبت حضوری که هیچ وقت هیچ چیزی در موردش ننوشتید در کتابهایمان و شخصیتش گمنام مانده برایمان و تنها بر ما دانستاندن که خواهر امام هشتم است . همین .

ممنونم که آزادی پوشش را از من می گیرید و گاه برای پوشیدن رنگی شاد هم من را متذکر می شوید که : چرا این رنگ ؟ و چرا آن رنگ و مگر عروسی است و هزار حرف دیگر .
ممنونم که تمام حقوق یک دختر را از او گرفتید و در عوض یک روز از او تقدیر کردید که دختر است .
ممنونم که با زندگی در زندگی فهمیدم در پی تمام تقدیراتتان از جنسیتم که خودم اراده اش را نداشتم که اینگونه باشم یا آنگونه تحقیراتی را نهاده ایید و وقت تقدیر پوزخندی می زنید که بیا ضعیفه ...!
ممنونم که در این روز دختر قدیم و زن امروزی را به دار می اویزید که در نوجوانی اش مردان تجاوز کردند به او و شما تجاوز را برای او جرم دانستید و ندانستید واقعا که در جبر بود و به اجبار و زیر فشار ؟. و او را می خواهید درست در همین شب به دار بیاویزید .
. و اگر مرد بود اعدامی نداشت و بر دیه ایی و حبسی اکتفا می کردید و او را لایق زندگی می دانید و این را نه .
ممنون که دختران را اگر چه زنده به گوری علنی در خاک نمی کنید اما ... رسما زنده به گورشان می کنید ...
ممنونم که با تمام این ها یک روز را برایمان نام نهادید . که یعنی تو را می بینیم ولی لهت می کنیم . نابودت می کنیم . و نمی دانید که خیلی از دختران از مردان "مرد " تر هستند .
ممنونم که لبخند خداوند را زشت نشان می دهید ...منونم .
امروز را می گویند روز من است ... من ...یک دختر ..!که همیشه غرق لذت این می شوم که یک دخترم ...باور کنی یا نه حس دوست داشتنی ایی دختر بودن . زیبا بودن . لبخند خدا بودن . زیبا است ...!
ولی هیچ روزی را نمی خواهم برایم باشد وقتی تمامش تمسخری نهفته درونش .
می گویند :"دخترا سیب گلابن ..."
ولی خیلی وقت است که این سیب گلاب ها را شما به گند کشیدید . هویتشان . وجودیتشان . حقشان ...!به گند کشیده ایید لبخند زیبای خداوند را .
و دختر در اینگونه جهانی می زید . دختری تحقیر شده در دنیای دخترانه اش و زنی تحقیر شده در دنیای زنانه اش و همیشه مهر خاموشی که هیچ حقی برای هیچ اعتراضی ندارد ولی می گویند پایه و اساس خانواده است و مدرس جهان و هر کوفت دیگری ... و ما ..خیلی شنیده اییم . و تنها شنیده اییم . همین .
ولی ...
سهیلای عزیز...
دلم می خواهد پای چوبه ی دار ...فریاد من را بشنوی که می گویم: تو دختردیروزی بودی و در روز دختر به دار اویخته می شوی .
من انگار صدایی می شنوم که می گوید:مرگت مبارک در روزت سهیلا !!!
و می دانم که تو همان روزی که گریختی در خود مردی . و هر بار بیشتر ...می دانم .

نظرات 2 + ارسال نظر
وحید یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.waheed.blogsky.com

سلام آوین جان مهربون.... چه حالته ؟؟؟؟ خوبی؟؟؟ خیلی وقته که از تو احوال ندارم .... امیدوارم عافیت داشته باشی.... دلم برات خییییلییییی تنگ شده .... منتظر جوابتم...... دوست دارم .... بای بای

ksoshianet شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ق.ظ

<در عرض این مدت هرگز فرصت اینکه چند دقیقه از ته دل به خاطر سیه روزی خودم اشک بریزم نداشتم ....> بهترین قسمته متنه ... مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد