خداحافظ

 

شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم 

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم 

خداحافظ و این یعنی در اندوه تو میمیرم

 در این تنهایی مطلق که میبندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف ناامیدی بر سرم یکریز میبارد

چگونه بگذرم از عشق از دلبستگی هایم؟؟؟

چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟؟؟  

خداحافظ تو ای...شب های غزل خوانی 

خداحافظ...به پایان آمد این دیدار پنهانی 

خداحافظ....بدون تو گمان کردی که می  مانم 

خداحافظ....بدون من یقین دارم که می مانی

                     

نظرات 4 + ارسال نظر
وحید دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:11 ب.ظ http://waheed.blogsky.com

سلام عزیزم!
خوبی؟؟؟ من خوبم... میدونی؟ یه چند روز میشه انتر نیت ندارم خیلی دلم گرفته...
و یه کمی هم به خاطر اون یکی (ش) ناراحتم... دعا کن مشکلم رفع بشه.... بازم میام ... تو هم همینطور بیا .... بای بای

[ بدون نام ] دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:33 ب.ظ http://balkhjournalism.blogsky.com

نقدی بر شعر بلخ بخوانید واز حقایق نو باخبر شوید
شعر بی شعور در بلخ (ام البلاد)

یاس جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.yaseman-17.blogsky .com

سلام
این شعره خیلی قشنگ بود
عکساتم خیلی زیباست

وحید یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:21 ب.ظ http://waheed.blogsky.com

سلام جونم!
من خوبی اما در مورد مشکلم ... نمیدونم چی بگم ..... تا اندازه ای با این مشکل عادت کردم.... خوب تو چطوری ؟؟؟ امیدوارم خوب باشی.... دوست خوبم.... میبینمت.... بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد